به گزارش پیام خانواده، دولت نروژ از دیرباز سیاستهای اجتماعی جامعی را طراحی کرده که جهتگیری اصلی آن خانواده بوده است.
خاستگاه این سیاستها از ابتدا نه افزایش جمعیت بلکه ایدئولوژیهای معطوف به برابری جنسیتی و نیز رفاه کودکان و خانوادههای آنان بود، این برنامهها که بیشترین تاثیر را بر هزینه کودک داشتند عبارتند از:
1. تخفیف ساعات کاری به همراه دریافت مزایای شغلی برای پدران و مادران
نمونه: دادن مرخصی با حقوق به والدین، جهت نگهداری فرزندان توسط بیمه ملی (سال 1956)
2. تصویب قوانین گسترده در زمینه ایجاد مراکز حمایتی غیرانتفاعی برای مراقبت روزانه از کودکان
نمونه: پرداخت کمکهزینه به والدین، جهت استفاده از مراکز مراقبت خصوصی کودکان (سال 1998)
تاثیر سیاستها بر نرخ باروری در نرژو
ارتقاء الگوی باروری در کشورهای نروژی تبار در دهه 1980 و اوایل 1990 توجه عموم را به اثرات معطوف به افزایش جمعیت، سیاستها و برنامههای حمایتی گسترده دولت از نهاد خانواده (سیاست جبران مالی مرخصی والدین و سیاست یارانه مراکز مراقبتی خصوصی) جلب کرد و پژوهشهایی با هدف بررسی اثرات این سیاستها بر باروری انجام شد؛ به طور مثال گاتیر و هازیسو (Gauthier & Hatzius,1997) با بررسی تغییرات نرخ باروری 22 کشور صنعتی در سالهای 1970 تا 1990 و در نظر گرفتن شاخصهای مرتبط با به کارگیری این دو سیاست، افزون بر سایر عاملهای موثر بر باروری و با تکیه بر دادههای جمعی، دریافتند که بین افزایش نرخ باروری و به کارگیری سیاست یارانه مراکز مراقبتی کودکان رابطه مثبتی برقرار است اما افزایش باروری با سیاست جبران مالی مرخصی والدین رابطه معناداری ندارد.
پیمایشهای "خانواده و باروری" انجام شده در کشورهای اروپایی نیز بر تاثیر این سیاستها در رفتار باروری در سطح فردی تاکید کردهاند؛ در این تحلیلها به ویژه بر تاثیر سیاست کشور سوئد (حمایت فوق العاده از مادرانی که طی 30 ماه پس از تولد هر فرزند، فرزند بعدی را به دنیا میآورند) بر تولد فرزندان دوم و سوم تاکید شده است.
به علاوه مشاهده شده است، زنانی که همسرشان به هنگام تولد فرزند اول از امکان مرخصی ویژه پدران برای کمک به آنها استفاده کردهاند، بیشتر محتمل بوده است که فرزند دوم را به دنیا آورند؛ به این ترتیب مشارکت فعال پدران در امر مراقبت نوزادان نیز ممکن است به افزایش باروری کمک کند.
در نروژ اثر ترغیبی ناچیزی برای سیاست یارانههای مراکز مراقبتی و افزایش مبالغ آن بر تولد فرزند سوم، به ویژه در مراکزی که هزینههای آنها پایینتر است ملاحظه شد؛ روانسون (Ronsen,2004) در تحلیل تطبیقی فنلاند و نروژ ملاحظه کرد که بسط مساعدتها برای جبران مالی مرخصیهای والدین نیز نقش انگیزشی مثبتی بر باروری (احتمال تولد فرزند دوم و سوم) دارد.